یک دقیقه با علم | وقتی در سال ۱۹۵۴ فستینگر با گروهی برخورد کرد که پایان دنیا را پیشگویی میکردند از این فرصت برای مطالعه ناهمخوانی شناختی بهره گرفت. دوروتی مارتین (Dorothy Martin)، رهبر این فرقه، ادعا داشت از موجودات فضایی پیامهایی دریافت کرده است مبنی بر اینکه در ۲۱ دسامبر همان سال سیلی آخرالزمانی راه خواهد افتاد و همه زندگان را به استثنای مؤمنان راستین به کام فنا خواهد برد. این مؤمنان را بشقاب پرنده ها نجات خواهند داد. فستینگر و همکارانش پیش و پس از تاریخ مورد نظر فرقه را از نزدیک بررسی کردند و نتیجه مطالعات را در کتابی به نام هنگامی که پیشگویی غلط از آب در میآید (When Prophecy Fails) منتشر کردند. بسیاری از پیروان مارتین تمام داراییهای خود را فروخته و شغل خود را ترک کرده بودند تا برای روز واپسین آماده باشند اما ۲۱ دسامبر آمد و رفت بدون اینکه اتفاقی بیفتد. همانطور که نظریه ناهمخوانی شناختی فستینگر پیش بینی کرده بود به جای اینکه غلط بودن پیشگویی موجب تغییر عقیده پیروان شود سبب شد آنها حقایق را از نو طور دیگری تفسیر کنند. مارتین اصرار داشت بگوید زمین به خاطر فعالیتهای فرقه مورد بخشایش قرار گرفته بود، اعضا ایمان خود را از دست ندادند بلکه با ایمان قوی تری به تبلیغ پیام خود ادامه دادند.