چرا پژوهشگران اینقدر علاقه دارند درستی یا نادرستی نظریههای آینشتاین را ثابت کنند؟
ماجرا به این سادگی نیست که چون او چهره برجستهای بود که نامش مترادف نبوغ است، کسی که کارش برای بیش از یک قرن عمیقا در شکلگیری فیزیک موثر بوده، اکنون گروهی پشت او سنگر میگیرند و گروهی در برابرش میایستند. در واقع انگیزه بیشتر افراد برای موضع گرفتن در قبال آینشتاین در خود گرانش ریشه دارد که در این حوزه همواره کودکی مسالهساز بوده است. فیزیکدانان از جمله آینشتاین، از مدتها پیش در آروزی دستیابی به نظریهای یکپارچه برای جهان بودند اما در این میان همواره با سازگار کردن گرانش با دیگر نیروهای بنیادی مشکل داشتند. در نتیجه، در حال حاضر یک نظریه برای گرانش (نسبیت عام آینشتاین) و نظریه جداگانهای (مدل استاندارد فیزیک ذرات) برای چیزهای دیگر داریم. متاسفانه این دو نظریه بینهایت موفق، با یکدیگر ناسازگار – و گاهی حتا متضاد – هستند. این وضعیت دردی از فیزیکدانان دوا نمیکند به ویژه آنهایی که باور دارند باید نظریه واحدی برای طبیعت وجود داشته باشد که همه چیز را پوشش میدهد. سرنخهای دستیابی به این وحدت که فیزیکدانان مدتهاست در پی آنند، را شاید بتوان در درک بهتر این مساله یافت که نسبیت عام چگونه و تحت چه شرایطی در هم میشکند. به همین علت است که محققان همواره تا آخرین حد ممکن به این نظریه فشار آوردهاند و میخواهند ببینند نسبیت عام سرانجام کجا دچار لغزش میشود تا بتوانند بهترین راه را برای متصل کردن گرانش به سایر حوزههای فیزیک پیدا کنند.
حمله به همارزی
از نگاه محققان اصل همارزی، یکی از ستونهای اصلی نسبیت عام، مسیر نویدبخشی برای حمله است که میتواند آنها را به سوی یک نظریه غایی برای همهچیز هدایت کند. به زبان ساده، اصل همارزی میگوید که تمام اجرام تحت اثر یک میدان گرانشی فارغ از جرم یا ترکیبشان، شتاب یکسانی را تجربه میکنند….
Discover, May. 2015