چطور با یک شوخی اینترنتی ثروتمند شویم: ابله باش و ابله بمان.
دیوید پوگ
کیکستارتر (Kickstarter) قرار نبود محفلی برای شوخیهای پیچیده و مشارکتی باشد. این در واقع یک وبسایت است که کارآفرینان از طریق آن به دنبال سرمایههای کمکی از طرف مردم میگردند. ویدئویی درباره یک پروژه میبینید یا تبلیغی را در مورد آن میخوانید و آن وقت اگر قانع شدید چند دلاری اهدا میکنید – نه به این خاطر که دارید سرمایهگذاری میکنید بلکه صرفا برای نشان دادن حمایتتان، شاید هم برای داشتن احساس مشارکت در کوشش فردی دیگر.
ژوئیه ۲۰۱۴، زاک براون (Z.Brown)، ساکن اوهایو، کاری را آغاز کرد که میتواند احمقانهترین پروژه تاریخ کیکستارتر باشد. او سقف همیاری را ۱۰ دلار تعیین کرد و برنامهاش درست کردن سالاد سیبزمینی بود.
حتا زحمت درست کردن یک ویدئو را هم به خودش نداد و کل متن تبلیغش این بود: «اساسا فقط سالاد سیبزمینی درست میکنم. هنوز تصمیم نگرفتم از چه نوعی.»
اینترنت همیشه از شوخی خوب، استقبال میکند. ظرف چند روز این یکی هم مثل ویروس پخش شد. هزاران وبگرد نکته اصلی ماجرا را گرفتند: مشارکت در یک کمپین پوچ. رسانهها هم این شیرینکاری را روی هوا زدند و خبری که در ادامه همه میدانستند این بود که پروژه سالاد سیبزمینی براون ۷۰ هزار دلار تعهد پرداخت جمع کرده است.
براون فروشنده یا دورهگرد متقلب نیست؛ اتفاقا او در مورد آنچه از مشتارکتتان به دست خواهید آورد نیز کاملا شفاف بود: تقریبا هیچی. (به ازای یک دلار کمک، او موقع درست کردن سالاد اسمتان را بلند فریاد میزند. به ازای ۳ دلار، یک گاز برایتان پست میکند.) به بیان دیگر اینترنت ترفندی را ممکن میسازد که پیش از این هرگز وجود نداشت: پولدار شدن از طریق بلاهت صادقانه. ما، مردم، بخشی از این شوخیها میشویم و آنها، شوخطبعها، پولدار میشوند.
اتفاقاتی از این دست قبلا نیز رخ داده است. وبسایت Million Dollar Homepage آزمایشی بود که در سال ۲۰۰۵ توسط یک دانشجوی انگلیسی انجام شد. او گفته بود که هر یک از پیکسلهای وبسایتش (یک شبکه ۱۰۰۰ × ۱۰۰۰ پیکسلی) را برای تبلیغات یک دلار میفروشد. و در کمال تعجب تا آخرین پیکسلش را فروخت.
سپس ماجرای وبسایت «یک گیره کاغذ قرمز» (One Red Paperclip). کایل مکدانلد کانادایی در وبسایتش گفته بود چه چیزی را با گیره کاغذ قرمز روی میز کارم معاوضه میکنید. فردی یک خودکار به شکل ماهی را به او پیشنهاد کرد. مکدانلد خودکار را با یک دستگیره در معاوضه کرد که در ادامه با یک گاز پیکنیکی عوض شد و ماجرا همینطور ادامه پیدا کرد تا پس از ۱۴ معامله مکدانلد به یک خانه دو طبقه واقعی در ساسکاچوان رسید.
میبینید؟ بلاهت عمومی صادقانه. اما واکنشها نسبت به هر یک از این موارد نشان میدهد قوانینی برای موفقیت این ترفندهای مضحک وجود دارد.
نخست: نمیتوانید موفقیت ویروسی یک شیرینکاری اینترنتی احمقانه را تکرار کنید. بیشک تلاشهای مشابهی با وبسایت Million Dollar Homepage انجام شدند – و دست کم یک دوجین پروژه به تقلید از کمپین سالاد سیبزمینی در کیکستارتر راه افتاد. همگی شکست خوردند. (البته یک مورد که اسمش را گذاشته بود «من هم سالاد سیبزمینی درست میکنم»، توانست ۱۰ دلار پول جمع کند.) در واقع تنها آنهایی که ایدههای دست اول دارند پول به جیب میزنند.
دوم: از مسیر مستقیم بلاهت منحرف نشوید. خرابش میکنید. برای مثال: براون در برنامه صبح به خیر آمریکا حاضر شد و قول داد که با آن پول «بهترین کار» را انجام دهد. بلاهت از بین رفت و حالا دیگر او به یک نیکوکار دوآتشه تبدیل شده بود.
قانون نهایی: صادق بمانید. براون در ادامه شروع کرد به تبلیغ چیزهایی مثل یک رستوران محلی، استودیوی عکاسی و ایستگاه رادیویی در صفحه شخصیاش در کیکستارتر؛ حالا دیگر سرگرمی هم از بین رفت. در صفحه براون کامنت گذاشته بودند: «شرمآور است»، «دست از چسباندن آگهی بردار»، یکی دیگر هم گفته بود «واقعا غیرموجه است کل ماجرای سالاد سیبزمینی از حالت شوخی و سرگرمی خارج شده.»
اندکی بعد میزان تعهد پرداخت برای پروژه براون ۳۰ هزار دلار کاهش یافت و باعث شد شایعههایی درباره اثر منفی تبلیغات در صفحات کیکستارتر راه بیفتد. البته کیکستارتر میگوید در واقع سه کمک مالی بزرگ به این پروژه که تقلبی به نظر میرسیدند را حذف کرده است. آن موقع زمان کمپین سالاد سیبزمینی به پایان رسید و بروان بیش از ۵۵ هزار دلار جمع کرد.
تاریخچه مختصر کمپینهای همیاری در وب نشان میدهد مردوم شیرینکاری خوب، ناب و ابلهانه را دوست دارند. بله، کسانی هستند که به هر کسی که یک شبه پولدار میشود غبطه میخورند – به ویژه آنهایی که بر اساس یک شوخی آنلاین کوچک موفق شده باشند. سایرین البته این سبکمغزی آشکار را تحقیر میکنند. اما اگر شوخیتان به حد کافی خوب باشد، بخش از زیادی از مردم (پولبده) از همراهی با شما لذت خواهند برد.
فقط رهنمودهای اصلی را فراموش نکنید: دست اول باشید، از صداقت دور نشوید، و ابله باقی بمانید.
Scientific American, Oct. 2014